بلاخره شایعات و حدس و گمان ها به پایان رسید و تلگرام فیلتر شد. اما نکته جالب این اتفاق این بود که دستور از دست خارج شدن این پیام رسان از سوی هیچگونه نهاد نظارتی و اجرایی نبود که تا قبل از این میشناختم و در کمال تعجب از جایی بود که متصور شدنش تا قبل از این اتفاق بسیار سخت بود، جایی به نام دادسرای فرهنگ و رسانه تهران!!!

اما متن حکمی که صادر شده بود از همه حیرت آورتر بود. مطمئنا پس از مطالعه متن حکم به این نکته پی خواهید برد که به هیچ عنوان نویسنده این متن ذره ای آشنایی با مفاهیم عادی و دانش پایه فنی نسبت علوم مربوط با فناوری ندارد.

روی صحبت این مطلب من به خوب یا بد بودن فیلترینگ تلگرام نیست، چرا که در آینده نه چندان دور و با توسعه فناوری های مرتبط با شبکه دیگر صحبت کردن از فیلترینگ یک سرویس خنده دار خواهد بود، همانگونه که امروزه دیگر مضحک است که بگویید جوری فیلترش کنید که با هیچ فیلترشکنی باز نشود و به قول یک بزرگوار، راه های رسیدن به خدا زیاد است!!!

پدیده محدود سازی جریان اطلاعات پدیده ای مختص به ایران نیست. دولت های تمام این کره خاکی به بهانه های مختلف اعم از مبارزه با تروریسم، حفظ ارزش های ملی و ایدیولوژیک و هزاران دلایل واهی دیگر و با صرف هزینه هایی باور نکردنی از جیب مردمشان به صورت سیستماتیک سعی بر چیره شدن بر تمام ابعاد زندگی و محدود ساختن شهروندان خود را دارند تا به حاکمیت خود ادامه دهند.

تکلیف کشورهایی مثل ما، چین و روسیه مشخص است و همچنان به روند بیهوده فیلترینگ ادامه خواهند داد اما نکته اینجاست که کشورهایی مانند آمریکا که ایدیولوژی لیبرالیسم بر آنها حاکم است از بابت اینکه هسته اساسی نگرششان آزادی های فردی است، سانسور و محدودسازی علنی بسیار کاری پر هزینه ای از نظر سیاسی میباشد. پس آیا حاکمیت کشورهای لیبرال به این نتیجه رسیده است که همه شهروندانشان از تمام واقعیات جامعه آگاه باشند؟! عده کثیری ناآگاه بر این باور هستند که بله، اما براستی که اینگونه نیست…

از آنجا که میدانم که مخاطب این مطلبم اکثرا افرادی هستند که به مانند من در دنیای فناوری سیر میکنند از یک مثال ملموس و رایج به نام حمله DDOS استفاده خواهم کرد. در این حمله برای از دسترس خارج کردن هدف مورد نظر، یک ترافیک سنگین را به وسیله تعداد زیادی دستگاه روانه هدف خواهد شد به گونه ای که دیگر هدف که معمولا یک سرویس هست دیگر قادر به کار و پاسخگویی نباشد.

رسالتی را که پروپاگاندا و سانسور در حاکمیت ها مقتدر و دیکتاتوری داشته و دارد، امروزه رسانه ها در جوامع لیبرال و به طبع نظام سلطه جهانی به عهده دارند و بی شباهت به یک حمله DDOS به افکار عمومی نیست. مهمترین رسالت رسانه های بزرگ در دنیای امروز پر کردن افکار مردم از مسائل مهمل و اخبار دروغین است. امروز کیم کاردشیان کجا خرید کرد، یک سگ در نیویورک زیر گرفته شد و به صورت مجزه آسایی نجات پیدا کرد، اردوغان در حال نجات عفرین از دست تروریست ها است‌ و هزاران نمونه داخلی و خارجی دیگر…

شما چنان در این محتواهای زرد و اخبار دروغ غرق میشوید و نظام سرمایه داری شما را به گونه از خود بیگانه میسازد که دیگر فرصت فکر کردن به ماهیت واقعیات جامعه و حقیقت را ندارید.

حال که دیگر تلگرام فیلتر شده است، مردم به آرامی به جای دیگری کوچ خواهند کرد و یا فیلترینگ را دور خواهند زد ولی همچنان در فیلترینگ واقعی قرار خواهند داشت…