از لحظه ای که ما به یک جمع بندی میرسیم و هدفی را برای خود برمی گزینیم، عقلانی است که تمامی منابع خود را در راستای رسیدن به آن سازماندهی کنیم. خواه این هدف فردی یا جمعی باشد، باید منابع خود را به گونه ای مدیریت کنیم که رسید به آن هدف ممکن شود.
در ابعاد فردی اگر خودشناسی، اراده و انگیزه کافی وجود داشته باشد، قطعا تمامی منابع موجود در اختیار هدف نهایی قرار خواهد گرفت. در این مسیر اختیار کردن رویکردی حذفی نسبت به عناصر درونی که در راستای هدف نهایی نیستند یا رسیدن به آن را کند میکنند، امری اجتناب ناپذیر است.
با اتکا به تفکر سیستمی و داشتن این نگرش که فرد به عنوان یک سیستم در درون سیستمی دیگر است، رسید به هدفی جمعی نیازمند برانگیختگی درونی فرد دارد. این برانگیختگی مستلزم آن است که هدف فردی در راستای هدف جمعی قرار بگیرد.
همانگونه که باید رویکردی حذفی در ابعاد فردی برای رسیدن به هدف نهایی وجود داشته باشد، در راه رسیدن به اهداف جمعی نیز بایستی رویکردی حذفی نسبت به هرگونه عنصری که سنخیتی با هدف نهایی ندارد، اعمال گردد. هرچه که این غایت نهایی دارای ماهیتی متعالی تر باشد، این رویکرد حذفی توجیه پذیری بالاتری دارد…